خشت ساز. خشت زن. خشت درست کن. (از ناظم الاطباء). قالب دار. (یادداشت مؤلف) : چو قالب بیک مشت گل خشت مال دهان مرا بسته از قیل و قال. وحید (از آنندراج). به آبش چو کف تر کند خشتمال شود خشت و قالب چو بدر و هلال. ملاطغرا (از آنندراج)
خشت ساز. خشت زن. خشت درست کن. (از ناظم الاطباء). قالب دار. (یادداشت مؤلف) : چو قالب بیک مشت گل خشت مال دهان مرا بسته از قیل و قال. وحید (از آنندراج). به آبش چو کف تر کند خشتمال شود خشت و قالب چو بدر و هلال. ملاطغرا (از آنندراج)
مالش با دست کسی یا چیزی را، مالش اندام کسی بمشت (در حمام و زورخانه)، تنیبه گوشمال، (کشتی) فنی در کشتی که عبارتست از اینکه حریفان بازو ببازوی هم مالند و مشت زنند
مالش با دست کسی یا چیزی را، مالش اندام کسی بمشت (در حمام و زورخانه)، تنیبه گوشمال، (کشتی) فنی در کشتی که عبارتست از اینکه حریفان بازو ببازوی هم مالند و مشت زنند